(( خوش آمـــدیـــد )) .. (( شه راغلاست )) .. (( Welcome ))

این وبلاگ افتخار می کند که خوانندۀ مثل شما دارد. منتظر نظریات ، انتقادات وپیشنهادات سالم شما هستم.

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

توجه نمائید به خبر این ساعت ( طنز )

زمستان سال 1386 را همه بیاد دارند که برف سنگینی در تمام افغانستان مخصوصاً درمناطق مرکزی افغانستان باریده بود ومن درزمستان آن سال در نیلی مرکز ولایت دایکندی بودم واین طنز را درآن سال نوشته کرده بوم وامروزمی خواهم که ازطریق این وبلاگ به دست رس خوانندگان محترم قراربدهم .امیدوارم که خوانندگان محترم در تمام موارد این وبلاگ اینجانب را رهنمائی وکمک نمایند .(( منتظرنظریات ورهنمائی های نیک شماهستم))
گزارش های دریافتی حاکی از آنست که مرض بیکاری دربازار نیلی شیوع پیداکرده است. به همین خاطر ماخبرنگارمسلکی خودرا به منطقه اعزام نمودیم وخبرنگار ما در بازار باچند تن ازپیتو نشینان دکانهای بازار نیلی گفتگوی را انجام داده است که یک تن ازپیتونشینان مذکور که نخواست نامش فاش شودبه خبرنگارما گفت زمستان ساعت ما تیر بود صبح که می آمدیم به دکانهای خود تا چشات منقل خودرا پکه می کردیم وصندلی خودرا گرم می نمودیم. بعد ازچشات هم زود به خانه می رفتیم وحالاکه هوانسبتاًگرم شده است وازسوی دیگر سوخت منقل های خودرا هم پوره کرده نمی توانستیم بناً منقل وصندلی های خودرا جمع نموده وفعلا بیکار درپیتو دکانهای خود ششته ایم. اگر یک مشتری ازجلو دکان ما تیر شود وقیمت یک جنس را ازما پرسان کند واگر ما قیمت آن جنس را به او بگوئیم او تصمیم می گیرد که دیگر اصلا ازاین کوچه تیر نشود.

هیچ نظری موجود نیست: